سفارش تبلیغ
صبا ویژن

به سوی آینده سبز

مزاج شناسی و طب اسلامی *

وقتی می خواهیم طب اسلامی را مطرح کنیم، اول با تعریف مواجه می شویم. چه تعاریفی پیرامون طب اسلامی در دنیا وجود دارد؟ چه تعریفی در ایران وجود دارد؟ منابع آن چیست؟ کلیات محتوا، ابعاد موضوع و در نهایت ویژگی های عمومی و کارآئی های درمانی آن چیست؟

در طول این مباحث به  تفاوت های طب اسلامی با سایر مکاتب درمانی و طب کلاسیک هم اشاره خواهیم کرد. سعی می کنیم مثالهایی که می زنیم عینی باشد تا در درمان  کاربرد داشته باشد. چون فرصت کم است و بحث هم جنجالی و مهم است؛ شیوه تدریس ما متفاوت خواهد بود. ما می خواهیم 50 ساعت صحبت کنیم.دورنمای مکتبی را تبیین بکنیم که در مقابلش 50 رشته تحصیلی وجود دارد. دانشجویان در این رشته ها 4 سال درس می خوانند.50 تا 4 سال، یعنی 200 سال آموزش می بینند، حالا ما باید در 50 ساعت تکلیف این 200 سال را روشن کنیم، کمی کار سخت است ولی به لحاظ اعتمادی که به پشتوانه عقلی، علمی، تاریخی و تجربی اطلاعاتمان داریم ، فکر می کنیم با این 50 ساعت می توانیم از پس 200 سال کار بر بیاییم! چون بخشی از ناکارآمدی های 200 را خودش ثابت کرده است و لازم نیست ما به اثبات آن بپردازیم. کسی که با طب آشنا است می داند معنی این حرف چیست، در حد یک ادعای جنون آمیز است. یعنی فردی دیوانه است؟!! دیوانه ای آمد و گفت می شود با نمودارهائی که در این 50 ساعت مطرح می شود، تکلیف200 سال را روشن کرد! به هر حال مخاطب ما الان 50 نفر عاقل هستندCD ضبط می شود و پیاده خواهد شد و میلیون ها نفر می توانند روی آن قضاوت کنند. این کلمات خیالی نیست، ما شعر نمی گوییم که در اندک زمانی بشود قافیه ها را عوض کرد! این جا موضوع ما جسم است، در جسم انسان هر اندامی تعریف و نرخی دارد، معادل نرخ اندام خودت، اگر چشم را کور کردی، باید چشمت را کور کنند. اگر گوشی را کر کردی، باید گوشت را کر کنند، الاذن بالاذن و الانف بالانف...

ما مهندسی نمی کنیم که اگر خراب درآمد، اگر دیوارمان 5 سانتی متر انحراف داشت؛ بگوییم حالا خراب می کنیم و باز درست می کنیم، این طور نیست، مهندسی نیست. کار بسیار دقیق است.موضوع جسم انسان است،در طب اسلامی موضوع روان به علاوه جسم انسان است.

در بحث ما، کلمات حساب شده است، مثالها و حتی شوخی ها هم حساب شده است، در این دوره ما باید از فرصت ها حداکثر استفاده را بکنیم. در مقابل ما در ایران 100 هزار پزشک ایستاده و در دنیا هم مکاتب درمانی زیادی ایستاده اند. ما هیچ کدام از این مکاتب درمانی را مقابل خودمان تعریف نمی کنیم. ما فکر می کنیم همه این ها مشتاق یک راه حل درمانی هستند. هیج پزشکی از زمانی که پشت کنکور بوده و بعد در تحصیل در دانشگاه و هنگام کار، دنبال دعوا نیست، او فقط می خواهد مطالعه کند، راه درمان بیماری را کشف کند تا بیمارش را درمان نماید.حالا می خواهد هر دین و آیینی داشته باشد، مسلمان باشد یا غیر مسلمان، به هر حال عشق به درمان او را به این کار سخت وادار کرده است.اگر مقابله فکری باشد، طبیعی است، این جنگ باورهاست. من هم روز اولی که با این اندیشه ها در درمان مواجه شدم جر کردم نه بحث. گفتم:« مگر می شود با چند حدیث بیماری را درمان کرد؟» این جر من مربوط به 20 سال پیش است. خود من که الان پشت کرسی مدعی ایستاده ام جری طولانی و مفصل داشتم و به استادم گفتم:« سعی کن مرا قانع کنی.» پرسش و پاسخ های مختلف و سفرهای متعدد و مستمری داشتیم، 10 تا 15 ساعت جر می کردیم. هر سوالی در ذهنم متولد می شد، در منابعی جوابش را جست و جو می کردم. بنابراین این مقابله ها، مقابله شخص نیست ، مقابله فکری و اندیشه ای است و ضروری است . به طور طبیعی هر کس از علم و اطلاعات خودش به طور ناخودآگاه دفاع می کند، اندیشه های انسان شاکله شخصیت انسان را می سازد و به طور طبیعی یک توانائی به انسان می دهد که از خودش دفاع کند. مخالفت ها هر چه باشد و توسط هر که باشد، من مخالفت سرشتی تلقی نمی کنم. این طبیعی است، اندیشه ای است که 20 سال شکل گرفته و انتظار نداریم یک روزه برگردد.

بنابراین دوستان، با هر انگیزه ای وارد شده اید، برای کسب اطلاعات، برای کاربردی سازی، برای تکمیل اطلاعات طبی و... بحث ها به این صورتی است که عرض شد. منتهی ما به لحاظ ویژگی خود بحث، نمی توانیم ریز و نموداری بحث کنیم. تیترهای کلان را مطرح می کنیم و سعی می کنیم در بررسی این تیترها، عینکی به شما بدهیم که اگر با این عینک به منابع خاصی نگاه کنید، اطلاعات پیرامون آن موضوع را درک کنید. یا نه، چینش اطلاعات ذهنی خود را تغییر دهید و بر اساس این عینک، اطلاعات جدید بدست آورید.

حرفهای ما حرفهای جدیدی نیست، یک نگاه جدید است، یک جمع بندی جدید و یک نوع شیوه برداشت جدید است. این جمع بندی می تواند توانائی های ما را در بهره گیری از طبیعت بیشتر کند. این ها کلیاتی بود که فکر می کردم بیان آن مهم است.

ادامه دارد...

 بخشی ازجلسه اول- استاد خیر اندیش*


ارسال شده در توسط